part of me...
اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا می رساندم
اگر مانده بودی تو را تا دل قصـه هـا مـی کشاندم
اگر با تـو بـودم بـه شب های غربت که تنها نبودم
اگر مانده بودی ز تو می نوشتم تو را می سرودم
مانده بـودی اگـر نازنـیـنـم زنـدگی رنگ و بــوی دگـر داشت
این شب سرد وغمگین غربت باوجود تو رنگ سحر داشت
با تو این مرغک پر شکـسته مانده بـودی اگر بال و پر داشت
با تو بیمی نبودش ز طوفان مانده بودی اگر همسفر داشت
هستیم را به آتش کشیدی سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل آرزویـت اگـر بـود مـانده بودی اگــر می شنیدی
با تو دریا پر از دیدنی بود شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران در کنار تو بوسیدنی بود
بعد تو خشم دریا و ساحل بعد تو پای من مانده در گل
مانده بودی اگـر مـوج دریـا تـا ابـد هـم پـر از دیـدنی بود
با تـو و عشق تو زنده بودم بعد تو من خـودم هـم نبـودم
بهترین شعر هستی رو با تو مانده بودی اگر می سرودم
تو نمی دونی من چی کشیدم وقتی که گفتی تو رو نمی خوام باور ندارم که دیگه نیستی حالا تو رفتی من اینجا تنهام یه شوخی بود و یه غصه تلخ وقتی که گفتی تو رو نمی خوام خیال می کردم می خوای بترسم شاید هنوزم باور نکردم چشمای گریون دستای خسته دوری چشمات منو شکسته رنگ اون چشات چشای سیات زنجیر دلت دستامو بسته شاید یه حسود چشممون زده بگو کی ما رو تنهایی دیده ولی میدونم تو آسمونا غصه ما رو یکی شنیده تو باور نکن هر کی بهت گفت پیشت می مونم پیشت می مونم باورندارم که دیگه نیستی تا ته دنیا از تو می خونم چشمای گریون دستای خسته دوری چشمات منو شکسته رنگ اون چشات چشای سیات زنجیر دلت دستامو بسته تو نمی دونی من چی کشیدم وقتی که گفتی تو رو نمی خوام باور ندارم که دیگه نیستی حالا تو رفتی من اینجا تنهام یه شوخی بود و یه غصه تلخ وقتی که گفتی تو رو نمی خوام خیال می کردم می خوای بترسم شاید هنوزم باور نکردم چشمای گریون دستای خسته دوری چشمات منو شکسته رنگ اون چشات چشای سیات زنجیر دلت دستامو بسته شاید یه حسود چشممون زده بگو کی ما رو تنهایی دیده ولی میدونم تو آسمونا غصه ما رو یکی شنیده
فقط چند لحظه کنارم بشین
یه رویای کوتاه تنها همین
ته آرزوهای من این شده
ته آرزوهای مارو ببین
فقط چند لحظه کنارم بشین
فقط چند لحظه به من گوش کن
هر احساسیو غیر من توجهان
واسه چند لحظه فراموش کن
برای همین چند لحظه یه عمر
همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یک رویارو بامن بساز
همه آرزوهامو ازمن بگیر
نگاه کن فقط بانگاه کردنت
منو تو چه رویایی انداختی
به هرچی ندارم ازت راضیم
تواین زندگیو برام ساختی
به من فرصت هم زبونی بده
به من که یه عمره بهت باختم
واسه چند لحظه خرابش نکن
بتی رو که یک عمر ازت ساختم
فقط چند لحظه به من فکرکن
نگو لحظه چی رو عوض میکنه؟
همین چند لحظه برای یک عمر
همه زندگیمو عوض میکنه
برای همین چند لحظه یه عمر
همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یک رویارو بامن بساز
همه آرزوهامو ازمن بگیر
سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش
مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش
گه می فتد از این سو گه می فتد از آن سو
آن کس که مست گردد خود این بود نشانش
چشمش بلای مستان ما را از او مترسان
من مستم و نترسم از چوب شحنگانش
ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه
برجه بگیر زلفش درکش در این میانش
اندیشه ای که آید در دل ز یار گوید
جان بر سرش فشانم پرزر کنم دهانش
آن روی گلستانش وان بلبل بیانش
وان شیوه هاش یا رب تا با کیست آنش
این صورتش بهانه ست او نور آسمانست
بگذر ز نقش و صورت جانش خوشست جانش
دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد
پس این جهان مرده زنده ست از آن جهانش
?
Design By : Pars Skin |