part of me...
کاش می دانستم چیست؟
آنچه ازچشم تو تا عمق وجودم جاریست...
کاش بودی ودراین تنهایی
کمی ازعشق به هم می گفتیم
کمی ازتنهایی...
اندکی ازدل خود...
پاره هایی ازدل.
کاش می دانستم چیست؟
این صدایی که گذشت ازگوشم
وگذشت ازوسط جاده شب!
زکجاجاری بود؟
این صدای تونبود؟
که مراازته دل
به صمیمانه ترین عشق
به خود می خواندی؟
کاش من بودم وتو
زیرتنهایی ماه
درسکوت محسوس
درشب تاروسیاه
ازمیان می رفتیم
نردبان شب را
تا خدا می رفتیم
تا خدا حکم کند
درمیان من وتو
که چرابنده مغموم مرا ازردی؟
اوکه محکوم به عشق تو نبود!
توکه محکوم به عشقش بودی پس چرا ازردی؟؟
بنده زار مرا
بنده بیزارمرا؟
اما،
همه اش ازاثربی خوابیست...
حکم بین منو تومعلوم است
تا ابددرغم تنهایی خود می میریم!
درسکوت مبهم
روزه تازه یک جورعه سخن ازته دل می گیریم...
تا ابددردل خودمی گویم...
کاش می دانستم چیست؟
آنچه ازچشم تو تاعمق وجودم جاریست
نوشته شده در پنج شنبه 91/2/7ساعت
6:18 عصر توسط Shayan نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |